کد مطلب:291004 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:722

عصر زندگی 2
ابتكارشان همه كانالیزه شده و هدایت شده است . مجموعه این بندها و شبكه های پیچیده بر سر راه انسان ، او را از گوهر اصلی و ماهیت انسانی خویش تهی ساخته است ، آزاد شدن از این نوع بردگی ، به معنای آزادی همه استعدادها و خلاقیتها و نیروهای نهفته انسانی است . و این آزادی است كه در پرتو عدالت واقعی مهدوی علیه السلام تحقق می پذیرد، و ذلت و اسارت كلی انسان كه در سایه نظامهای ستم بنیاد بر بشریت تحمل شده بود، ره نیستی در پیش می گیرد .

از دیگر اموری كه در احادیث بر آن تاءكید شده است ، محو كینه توزی و جایگزینی مهرورزی و دوستی در دلهاست . و این بی گمان از فروغ جاودانه عدالت است كه در جامعه پرتو می افكند و سرزمین دلها را از كینه توزی و دشمنی می شوید و آكنده از مهر و محبت می سازد. هنگامی كه میزان عدالت در میان مردمان نهاده شد، و سر سوزنی از آن تخلف نگردید، و در هر برخوردی حقوقی ، حق به حقدار داده شد، و در هر تضاد اجتماعی كه پای منافعی در میان بود با آیین عدالت رفتار شد، جایی برای كینه ها و بدگمانیها و دشمنیها باقی نمی ماند .

سخنی والا و عمیق در این بعد از فلسفه اجتماعی عدالت گستری از بانوی اكرم حضرت صدیقه كبری فاطمه زهرا علیه السلام روایت شده است (( ... والعدل تنسیقا للقلوب ... (44) ))

- عدالت مایه پیوند یافتن دلها (و تحكیم روابط اجتماعی ) است ...

انسانها، در ظلمت تبعیض و بیعدالتی دلهایشان از هم می گسلد، و كینه توزی و دشمنی و درگیری در میانشان رسوخ می كند، و راه تضاد و ناسازگاری و برخوردهای ناهنجار به روی آنان گشوده می گردد .

در نظام عدل بنیاد مهدوی علیه السلام با اجرای دقیق عدالت ، ریشه تبعیضها، بی عدالتیها، ستمها، ناراحتیها، نگرانیها، بدبینیها، و كینه توزیها از دلها بر می آید و انسانها بی بیم و هراس و بدون هیچ نگرانی از تضییع حقی ، در كنار یكدیگر و با دلهایی سرشار از لطف و محبت با یكدیگر زندگی می كنند .

امام علی علیه السلام :

(( ... و لو قام قائمنا... لذهبت الشحناء من قلوب العباد ... (45) ))

-... آنگاه كه قائم ما علیه السلام قیام كند... كینه ها از دلها بیرون رود ...

اكنون و با توجه به این امور روشن می گردد كه چگونه عدالت اجتماعی ، اخلاق فردی و روابط درونی و پیوندهای روحی انسانها را بهبود می بخشد، و درون آدمی را از هر گونه دیو سیرتی و زشت خویی سالم می سازد. و این خود درس آموزنده ای است برای همه مربیان اجتماعی و مصلحان اخلاقی و سیاستمداران متعهد، كه از چه راه بروند تا نتیجه بگیرند، و چه شیوه هایی بكار بندند، تا جامعه صالح و انسان صالح بسازند. اگر سالهای سال با تبلیغ زبانی از بهبود روابط انسانی و مهرورزی و دوستی انسانها سخن بگویند، و در زبان با كینه توزی و دشمنی بستیزند، تا هنگامی كه روابط اجتماعی ظالمانه و بیدادگریهای اقتصادی و سیاسی و... را از میان بر ندارند، ریشه كینه توزی و دشمنی و عدم سلامت روانی را باقی گذارده اند. و از این ریشه اهریمنی همواره جوانه ها و شاخه ها خواهد رویید .

در سایه شمشیر

جنگی تمام عیار با تمام انسان نماهای خون آشام

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام از كارهای حتمی امام موعود علیه السلام جنگی تمام عیار با تمام انسان نماهای خون آشام است . در آغاز آن انقلاب بزرگ ، جنگ در راءس همه كارها قرار دارد. این موضوع در آیات به طور كلی و در احادیث به طور مشروح آمده است .

در مسئله جنگ ، ممكن است چنین انگاشته شود كه هدایت انسان و ساختن جامعه بشری ، با دعوت اخلاقی و تربیت درست امكان پذیر است و نیازی به خونریزی و جنگ نیست ؟

در پاسخ می گوییم : مطالعه تاریخ بشری - از روزی كه تاریخی بر جای مانده است - و بررسی غمنامه سرگذشت انسان ، بخوبی این واقعیت را آشكار می سازد كه موانع راه رشد و تكامل انسان جز با قدرت و خونریزی از سر راه برداشته نمی شود، و تعالیم اخلاقی و اصول تربیتی هر چند تاءثیرهای ژرف و گسترده داشته است ، لیكن این تاءثیرها در برخی از افراد نجیب انسانی بوده است ، و در طبقه سلطه طلب و دنیادار و استثمارگر كه منابع قدرت اقتصادی ، سیاسی و نظامی جامعه ها را در دست داشته اند و دارند یا هیچ تاءثیری نداشته یا تاءثیری تحول آفرین و دگرگونساز نداشته است . برای تربیت و هدایت آنان باید عامل دیگری به كار می رفته است ، تا سدّ راه انسانها نگردند، و راه رشد را بر توده ها نبندند، تا همگان بتواند بی هیچگونه مانعی به راه رشد خویش ادامه دهند. از این رو، مسئله جنگ و كاربرد نیرو، به عنوان یك ضرورت ، برای دستیابی به هدفهای انسانی مطرح می گردد. و بی تردید انسان هر چه آرمانی و اخلاقی فكر كند و به اصلاح معنوی و تربیتی جامعه و انسان بیندیشد، كاربرد نیرو را به عنوان یك راه و ابزار مقدماتی و اجتناب ناپذیر نمی تواند از نظر دور بدارد. در غیر این صورت ، از حقیقت حوادث و واقعیتهای زندگی گذشته و اكنون انسانی بی اطلاع است . بنابراین ، جنگ و خونریزی و قصاص و قتل ، تنها راهی است كه به صلح و آسایش و امنیت و حفظ جانها و تربیت نفوس رهنمون می گردد و راه تربیت درست و اصلاح اخلاقی را باز می كند، و موانع راه را بر می دارد. جز از این راه نمی توان امنیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در جامعه برقرار كرد و زمینه و شرایط محیطی و اجتماعی حیات معقول را فراهم آورد و جامعه را برای تلاش و كوشش آزادانه افراد آماده ساخت . (46)

اسلام با توجه به همین واقعیتها، جنگ را نه به عنوان هدف و آرمان ، بلكه به عنوان راه و وسیله برای تحقق هدف پذیرفته است .

در قرآن كریم آمده است :

(( و قاتلو هم حتی لا تكون فتنه و یكون الدین كله لله ... (47) ))

- با آنان نبرد كنید تا دیگر فتنه ای نباشد و دین همه دین خدا، دین خدا گردد ...

در راه هدف ارزشمند و انسانی نابودی فتنه ها و آشوبها به معنای وسیع آن باید جنگید. فتنه ، همه ناآرامیها، و مزاحمتهای اجتماعییی را در بر می گیرد كه جامعه و مردم را از سیر طبیعی خود باز می دارد، و مشغولیتها و موانعی بر سر راهها می نهد كه باز دارنده حركت اصلی انسانها است . چنین اموری بی تردید مانع تربیت و رشد معنوی و مادی جامعه انسانی است و زدایش ‍ آنها، هدف از تجویز كشتار و جنگ است در منطق قرآن كریم .

تاریخ پیامبران نیز سرشار است از این شیوه مبارزه و جهاد صفحات تاریخ از درگیریهای انبیا علیه السلام آكنده است . هر جا جمعه ای بنیاد شد و امتی پدیدار آمد و پیامبری به ادای رسالت برخاست و دعوتی آغاز كرد، درگیری و پیكار نیز به میان آمد و تضادها پدیدار گشت . زیرا كه مراكز قدرت مالی و سیاسی و نظامی و به تعبیر قرآن كریم : ملا و مترفان و مستكبران برای حفظ منافع خود تمام توان و قدرت خویش را به كار می گرفتند تا دعوت نو و آیین جدید حاكم نگردد . كمتر دورانی را می یابیم كه به گونه ای این درگیریها و كشمكشها میان رهبران حق و عدالت و مدعیان و رهروان راه باطل و ستم رخ نداده باشد. بدینسان می توان گفت كه صحنه های زندگی پیامبران ، تماشاگهی عظیم از نبردها، مبارزه ها، درگیریها، جهادها، مقاومتها و فداكاریهاست .

از این رو پیامبر اسلام كه (( رحمة للعالمین )) است و اشاعه مكارم اخلاقی (( بعثت لاتمم مكارم الاخلاق )) شعار اوست ، 83 جنگ تدارك دید، حتی با مخالفان داخلی نیرو بكار برد و در این زمینه پیامی والا و الهی به بشریت داد و قانونی جاودانه عرضه كرد، و خط مشی همه مصلحان و عدالتخواهان و انسان دوستان را چنین ترسیم نمود :

(( الخیر كله فی السیف ، و تحت ظل السیف ، و لا یقیم الناس الا السیف و السیوف مقالید الجنة و النار . )) (48)

- تمام نیكی و خیر در شمشیر است و در زیر سایه شمشیر. و مردمان را جز شمشیر راست نكند و شمشیرها كلیدهای بهشت و دوزخ است .

آن انسان شناس بزرگ كه انسان را در درون و برون و مجموعه تمایلات و خواسته های فردی و جمعی می شناسد و نیازهای روان و تن او را می داند و راه سعادت و خوشبختی مادی و معنوی انسان برایش آشكار است ، درمان كردن دردها، و از میان بردن زیاده رویها، تجاوزكاریها و افزونخواهیها را با نیرو و كاربرد سلاح و در پرتو جنگ و جهاد امكان پذیر می داند. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به عنوان آموزگار اخلاق و مربی بی همتای بشریت ، تمام نیكها را در سایه شمشیر و با كمك جهاد و جنگ و نیروی نظامی تحقق پذیر می شناسد و جنگ را تنها راه در بسیاری از موارد برای پیدایی آرمانهای صلح جویانه و اخلاقی و انسانی می شمارد. پیامبر انسان شناس ‍ می داند كه انسانهای دژخیم شده كه حد و مرزی برای خواسته های خود قائل نیستند جز با شمشیر به حق تن نمی دهند و جز با جنگ و قتل و قصاص از خیانت و جنایت و كشتار مظلومان و غصب حقوق محرومان و استثمار حقوق مردمان و دیگر بیدادگریها دست بر نمی دارند و تنها چاره این همه بیداد و ظلم و زور در سایه شمشیر نهفته است .

امام باقر علیه السلام نیز در تبیین این ضرورت در جامع بشری چنین فرموده است :

(( الخیر كله فی السیف و تحت السیف و فی ظل السیف ... ان الخیر كل الخیر معقود فی نواصی الخیل الی یوم القیامة . )) (49)

- تمامی نیكها در شمشیر و زیر شمشیر و در سایه شمشیر نهفته است ...

نیكی ، همه نیكی ، به پیشانی اسبهای پیشتاز (میدانهای جنگ ) گره خورده است تا روز قیامت .

كلیت تعبیر (( خیر )) ، تكامل معنوی رشد اخلاقی و تربیت انسانی را شامل می گردد، یعنی مربیان و جامعه و انسان و آموزگاران اخلاق نیز باید برای رفع موانع تربیت انسان و اصلاح اخلاق و رفتار او، در موارد لازم از شیوه قهرآمیز (جنگ ) استفاده كنند وگرنه حاصل كوششهایشان به دست سلطه طلبان اجتماعی و زر بدستان زورمدار از میان می رود، و هر چه تلاش ‍ كنند كه جامعه را و نسل را از تجمل گرایی ، مصرف زدگی و شهوتبارگی برهاند سرمایه داران و حكومتهای حامی ایشان ، با تبلیغات گسترده و از راه تعلیم و تربیت و دیگر منابع تاءثیر گذار توده های مردم را منحرف می كنند و به مصرف كالاهای تجملی و تولیدات كارخانه داران تشویق می نمایند، و به دنبال خود به گرایشهای فاسد و لذت پرستیهای تباهگر و ضد اخلاق می كشانند، و جامعه و مردم را بدانسان می سازند كه خود هستند این موضوع امروز در سطح جهان خوب نمایان است و راه و روش توده های ناآگاه و اسیر بمب بارانهای تبلیغی مشخص است كه به كدام سوی است و دارای چه معیارهایی است . اكنون در برابر این سیلهای بنیان كن ، مربیان و مصلحان اخلاقی چگونه به كاری كارستان می توانند دست یازید. این است كه حاصل كوششهای ایشان به بی حاصلی می انجامد. پس به عنوان یك ضرورت برای اصلاح اخلاقی و گسترش معیارهای تربیتی درست ، نخست باید به پیراستن محیط بپردازند و این كار جز در پرتو نیرو و كاربرد سلاح امكان پذیر نیست .

بنابراین با گذشت دورانهای طولانی فساد و بیداد در تاریخ انسان و پس از آن جنایتها و خیانتها كه در راه نفی سامانیابی زندگی انسان به دست گروهی اندك انجام گرفت ، و پس از انبوه ستمها كه به اكثریت جامعه انسانی روا داشته شد، و فجایع و تبهكاریهای اقلیتهای خون آشام همواره بدون پاسخ و قصاص ماند، و مانع عملی شدن هر برنامه و تحولی در راه تربیت فردی و تصحیح روابط انسانی گردید، و پس از اینها همه ، اكنون یك مصلح انسان دوست و انسان شناس و واقع نگر اگر پایان فاجعه اسفناك ستمبارگی و فساد و استثمار و دیو سیرتی را در نظر دارد، و به اجرای دقیق و كامل عدالت اخلاقی و اجتماعی می اندیشد، چاره ای جز این ندارد كه موانع را از سر راه بردارد، و هیچگونه مجال و فرصتی ندهد تا خون آشامان تاریخ دیگر بار تجدید قوا كنند و در برابر این آخرین قیام عرض اندام نمایند یا با تغییر چهره در صفوف اصلی آن نفوذ كنند و مسیر آن را منحرف سازند و آرمانهای آن را نخست كم رنگ كنند و سپس به فراموشی سپارند. مصلح نهایی در این دوره همه موانع راه را با قدرت نابود می كند، و متناسب با عظمت و بزرگی كار و هدفی را كه در نظر دارد مبارزه و جهادی عظیم و گسترده تدارك می بیند. و چون اجرای عدالت اجتماعی دقیق و واقعی كه از عالم حرف و وعده بگذرد و به عینیت خارجی برسد و برقراری حاكمیت مستضعفان و قطع دست مستكبران مالی و سیاسی و نظامی و كار زدن آنان از كلیه مراكز قدرت اجتماعی ، كاری بس عظیم و بزرگ است و نابودی تمام منابع قدرت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و نظامی را در گامهای نخست لازم دارد، و این چنین انقلابی ، بسادگی و بدون كارشكنیهای بزرگ و مخاطره آمیز و ویرانگر انجام نخواهد یافت بنابراین تنها با حركت نظامی و نبردهای بزرگ می توان به مقصد اصلی دست یافت و چون هدف هر چه والاتر و بزرگتر و جهانی تر باشد مبارزه و جهادی بزرگتر و خستگی ناپذیرتر لازم دارد و هدف از قیام و انقلاب امام قائم علیه السلام عظیم ترین آرمان و هدفی است كه همه پیامبران و مصلحان دلسوز در سر داشتند از این رو این قیام همراه مبارزه جهادی عظیم تر و خروشان از همه درگیریها و جهادهای حق طلبانه تاریخ خواهد بود .

تعبیرهای كوبنده احادیث در ترسیم این حركت امام منجی چنین است :

امام علی علیه السلام :

(( ... بابی ابن خیرة الاماء یعنی القائم علیه السلام من ولده یسومهم خسفا و یسقیهم بكاس مصبرة و لایعطیهم الا السیف هرجا ... (50) ))

پدرم فدای فرزند بهترین كنیزان (مقصود امام قائم علیه السلام است )

( ظالمانه و بدكاران را) خوار و ذلیل خواهد كرد، و جام زهرآگین به كامشان خواهد ریخت و با شمشیر و كشتاری فراگیر با آنان برخورد خواهد نمود .

امام باقر علیه السلام :

(( ... ان فی القائم من آل محمد علیه السلام شبها من خمسة من الرسل ... و اما شبهه من جده المصطفی صلی الله علیه و آله فخر وجه بالسیف و قتله اعداء الله و اءعداء رسوله صلی الله علیه و آله و الجبارین و الطواغیت ، و انه ینصر بالسیف و الرعب ... (51) ))

-... قائم آل محمد علیه السلام شباهتهایی با پنج تن از پیامبران دارد... اما شباهت او به جد خود (پیامبر اكرم ) قیام با شمشیر است و كشتن دشمنان خدا و پیامبر و جباران و سركشان ، او با (نیروی ) شمشیر و (نیروی ) ترس ، ( كه در دل جباران افكنده می شود) مدد می گردد .

امام صادق علیه السلام :

(( مفضل بن عمر قال : ساءلت ابا عبدالله علیه السلام عن قول الله - عزوجل - (( و لنذیقنهم من العذاب الادنی دون العذاب الاكبر )) . (52)

قال : الادنی غلاء السعر و الاكبر المهدی بالسیف . (53) ))

مفضل می گوید :

از امام صادق علیه السلام معنای این آیه را پرسیدم : (( و عذاب نزدیك را پیش از عذاب بزرگتر به ایشان بچشانیم )) ، فرمود: عذاب نزدیك ، گرانی نرخهاست و عذاب بزرگتر قیام (حضرت ) مهدی با شمشیر است .

امام صادق علیه السلام :

(( - فی قوله تعالی : (( یعرف ا لمجرمون بسیماهم (54) )) قال : الله یعرفهم ولكن نزلت فی القائم ، یعرفهم بسیماهم ، فیخبطهم بالسیف هو و اءصحابه خبطا . (55) ))

در تفسیر این آیه قرآن :

(( بدكاران از سیما شناخته می شوند )) گفت :

خدا آنان را می شناسد، ولیكن این آیه درباره قائم نازل شده است كه مجرمان را از سیما می شناسد و او و یارانش آنان را با شمشیر می كوبند .

شمشیر امام مهدی علیه السلام بر سر مجرمان فرود می آید، و در آن دوران ایشان راه فراری ندارد و با نفوذ در مراكز قدرت و قضاوت جامعه نمی توانند خود را بیگناه و بیگناهان را مجرم نشان دهند، آن روز چونان روز رستاخیز است كه رنگ رخساره خبر می دهد از سر ضمیر، بویژه شیوه عمل امام مهدی علیه السلام و یاران طراز اول آن امام بزرگ كه ماءمورند به علم باطن عمل كنند تا راه گریزی برای تبهكاران خونریز و خون آشام نماند .

بنابراین :

(( او می كشد، خونخواران را، كه تا پیش از ظهور او خود مشغول آدمكشی و خونخواری بودند، و سر سوزنی به كشته شدگان خود نمی اندیشیدند، و لحظه ای به آنهمه خون ناحق كه ریخته بودند فكر نمی كردند. او این جانیان را می كشد .

از شمشیر مهدی ، برای خون آشامان پست ، و درندگان متمدن ، و ابرقدرتان نا انسان ، خون و مرگ می بارد، و برای انسانیت درد كشیده خرد شده رحمت و حیات .

شمشیر مهدی ، سیف الله است ، سیف الله المنتقم .

شمشیر مهدی شمشیر انتقام از همه جانیان است ، در طول تاریخ )) (56)

تدارك جنگ و تربیت جنگاوران

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

بی تردید، جنگی با این گستردگی و توفندگی و درگیری با همه پایگاههای سلطه و قدرت در جهان ، بویژه با توجه به عمق و گستردگی روز افزون قدرت اقتصادی و نظامی سلطه گران ، مشكلات فراوانی در پی خواهد داشت ؛ زیرا كه امام برنامه های خود را - بطور كلی - از راه عادی و در چهار چوب مهیارها و سنتهای طبیعی ( نه ماورای طبیعی و غیبی مگر در مواردی خاص ) اجرا می كند، پس باید دستیارانی ویژه داشته باشد، دستیارانی نستوه و خستگی ناشناس كه در بعد بدنی و روحی ، شایستگی لازم برای تحمل چنین مبارزات را در جریان بحرانی جهانی و دگرگونساز داشته باشند .

بنابراین ، پیش از دست زدن به چنین اقدام بزرگ ، تدارك نیروهای لازم و كار آمد و متناسب با عظمت حركت و اقدام ضرورتی است اجتناب ناپذیر. برای همین است كه دستیاران اصلی قیام و انقلاب ، در دوران پیش از ظهور، به هدایت عام و خاص حضرت مهدی علیه السلام تربیت می شوند، و در ابعاد وجود انسانی ، رشد لازم را می یابند تا توان شركت در انقلاب سترگ و قیام عظیم و بیمانند را داشته باشند. كار گزاران اصلی آن انقلاب بخوبی باور دارند كه مشكلات عظیم جهان بشری بسادگی حل نمی گردد و ظلمها و بیداد گریهایی كه در طول تاریخ در پهنه زمین ریشه دوانده است ، بآسانی از میان برداشته نمی شود، بلكه رنجها و فداكاریهای فراوان لازم دارد تا نظام نو بر كل جهان حاكم گردد و همه نظامهای ستم پیشه پیشین زوال پذیرد .

آموزشهایی در دوران طولانی پیش از ظهور به همه منتظران بویژه هسته های اصلی انقلاب امام مهدی علیه السلام داده شده است ، تا آمادگی برای تحمل دشواریهای بسیار سنگین را در خود بوجود آورند، و این موضوع را از ذهنها بیرون كنند كه انقلاب امام منجی بسادگی پدید می آید، و با راحتی و بدون درگیری و خونریزی ، همگان به نعمت و آسایش و رفاه می رسند. آری دوران فراوانی نعمتها و رفاه و آسایش و دستیابی به همه حقها و حقوقها و تصحیح روابط انسانی و هزاران آرمان انسانی دیگر در پیش است ، لیكن نه در آغاز كار و روزهای نخستین انقلاب و قیام . درس آموزان راستین این تعالیم ، مؤ منانی هستند كه در دوران ظلمت پیش از ظهور، در خود چنین رسالتی را احساس كرده اند، و خویشتن را برای انجام آن رسالت عظیم آماده ساخته اند .

امام باقر علیه السلام :

(( بشیر النبال : قلت لابی جعفر علیه السلام : انهم یقولون اءن المهدی لو قام لا ستقامت له الامور عفرا، و لایهریق محجمة دم ، فقال : كلا والذی نفسی بیده لو استقامت لا حد عفوا لا ستقامت لرسول الله صلی الله علیه و آله حین ادمیت رباعیته ، و شج فی وجهه ، كلا، و الذی نفسی بیده ، حتی نمسح نحن و اءنتم العرق و العلق . ثم مسح جبهته . (57) ))

بشیر نبال می گوید :

به خدمت امام باقر علیه السلام عرض كردم مردم می گویند: مهدی كه قیام كند، كارها خود بخود درست می شود، و به اندازه یك حجامت ، خون نمی ریزد. فرمود: هرگز چنین نیست ، به خدای جان آفرین سوگند اگر قرار بود كار، برای كسی ، خودبخود درست شود، برای پیامبر صلی الله علیه و آله درست می شد، با اینكه دندانش شكست ، و صورتش شكافت . هرگز چنین نیست كه كار خود بخود درست شود. به خدای جان آفرین سوگند كار درست نخواهد شد تا اینكه ما و شما در عرق و خون غرق شویم .

امام صادق علیه السلام :

(( مفضل بن عمر قال : سمعت ابا عبدالله علیه السلام و قد ذكر القائم علیه السلام فقلت : انی لارجو ان یكون امره فی سهوله فقال : لایكون ذلك حتی تمسحوا العلق و العرق . (58) ))

- مفصل بن عمر می گوید: نام قائم علیه السلام در نزد امام صادق علیه السلام برده شد، من گفتم : امیدوارم كه كار آن امام به آسانی انجام پذیرد. حضرت فرمود: چنین نخواهد شد مگر اینكه شما در عرق و خون غرق شوید (یعنی در آغاز رنج و زحمت و درگیری خواهد بود ).

یاران امام در این پیكار بزرگ ، در درجه نخست 313 تنند، كه در روایات فراوانی از آنان سخن رفته است . ایشان انسانهایی خود ساخته و دریادلانی مجهز به سلاح معنوی و مادی هستند، كه در بعد جسمانی نیرومند و پر توانند، و در بعد معنوی دارای قدرت اراده ای نافذ كه بر انبوه مشكلات فایق می آیند، و خواسته های پیشوای خویش را بی كم و كاست تحقق می بخشند، و بدون مجامله و سازش و نرمش و ضعف و ترس ، حق دقیق و عدل صریح را در عینیت جامعه شكل می دهند .

رهبران بزرگ ، هر چند نیرمند و برتر و متعالی باشند، دستیارانی نیز لازم دارند. و این یاران و دستیاران در پیشبرد اهداف پیشوا نقشهای موثری خواهند داشت و دستیاران امام مهدی علیه السلام ، ذخیره ای الهیند برای آن انقلاب بزرگ ، و - مستقیم یا غیر مستقیم - تربیت یافته خود امام مهدی علیه السلام هستند. از اینرو، در اندیشه و عمل و امور باطنی و روحی ، در چار چوب معیارهای مهدوی علیه السلام و همسوی پیشوای خویش ‍ حركت می كنند، و چون معیارها و اصول كار امام مهدی علیه السلام را نیك می شناسند و در آن تردید و ابهامی ندارند، در اجرا نیز استوار و كوبنده و دور از هر گونه سستی و سازشكاری عمل می كنند (و چون خود زاهدند و اهل دنیا یا علاقه به تعلقات دنیا نیستند می توانند كار اهل دنیا را درست كنند ).

وجود این عده از برگزیدگان و نخبگان در آغاز كار برای یاری رسانی به آن امام بزرگ ، از موفقیتهای نخستین است . اینها به تعبیر روز تئوریسین های انقلابند در بعد اندیشه ، و در بعد عمل رزمندگان و مجاهدانی هستند كه ایمان قلبی و قدرت بدنی كافی برای میدانهای نبرد را دارند. این یاران از برنامه های انقلاب كاملا آگاهند و اسلام را چنانكه باید - و بد انسان كه مفسر واقعی آن حضرت مهدی علیه السلام تفسیر می كند - می شناسند، و در همه زمینه های تبیین خطوط ایدئولوژی اسلامی تنها از امام و پیشوای خود الهام می گیرند، و هر راءی و نظری را كه با نظر و راءی امام خود سازگار نباشد بی بیم زیر پا می گذراند . (59)

استواری و پایمردی و نستوهی امام و یارانش در آن نبردهای رهایی بخش ‍ چنین توصیف شده است :

امام باقر علیه السلام :

(( كان یقراء : (( بعثنا علیكم عبادا لنا اولی باءس شدید )) (60) ثم قال : و هو القائم و اءصحابه اولی باءس شدید . (61) ))

- امام این آیه را می خواند : (( گروهی از بندگان خویش را كه جنگاورانی زورمند (و پر صلابت ) بودند بر سر شما فرستادیم )) سپس گفت : این كسان ( بندگان جنگاور و پر صلابت ) امام قائم و یاران اویند كه جنگاور و پر صلابتند .

یاران امام موعود علیه السلام نستوهانی استوارند كه هیچ نیرویی در برابر اراده های آنان تاب مقاومت ندارد. و برای همین سرشت والا، (( سپاه خشم )) نامیده شده اند . (62)

امام صادق علیه السلام :

(( ماكان قول لوط علیه السلام لقومه (( لو ان لی بكم قوه او آوی الی ركن شدید )) (63) الا تمنیا لقوة القائم المهدی و شدة اصحابه و هم الركن الشدید، فان الرجل منهم یعطی قوة اربعین رجلا و ان قلب رجل منهم اشد من زبر الحدید، لومروا بالجبال الحدید لتد كد كت ، لایكفون سیوفهم حتی یرضی الله - عزوجل . (64) ))

- سخن لوط علیه السلام (پیامبر) به قومش : (( ای كاش در برابر شما قدرتی می داشتم یا به تكیه گاهی استوار پناه می بردم )) ، نبود جز آرزوی قدرت امام قائم و سر سختی یاران او كه آنان (( ركن شدید: پایه استوارند )) ، زیرا كه به یك تن از آنان نیروی چهل تن داده می شود، و قلب هر یك از آنان سخت تر از پاره آهن است . اگر بر كوههای آهن بگذرند متلاشی گردد . آنان شمشیرها را در نیام نمی برند تا (بااجرای احكام خدا)، خدای بزرگ خشنود گردد .

امام سجاد علیه السلام :

(( اذا قام قائمنا علیه السلام اذهب الله - عزوجل - عن شیعتنا العاهة ، و جعل قلوبهم كزبر الحدید، و جعل قوه الرجل منهم قوة اربعین رجلا و یكونون حكام الارض و سنامها . (65) ))

- هنگامی كه قائم قیام كند، خداوند هر عیب و نقصی را از شیعیان بر طرف می كند، و دلهای آنان را چنان پاره های پولاد می گرداند. قدرت هر مرد از آنان را، به اندازه قدرت چهل مرد قرار می دهد. و آنگاه آنان حاكمان و فرمانروایان زمین خواهند بود، و سران بزرگوار جهان .

پس از این گروه گزیدگان و نخبگان كه كار گزاران اصلی آن حركت عظیم هستند، نوبت به یاران درجه بعد می رسد كه اینان نیز انسانهایی بیم نشناخته و نستوهانی استوارند، كه فرمانبری از فرماندهان خویش را بر همه چیز مقدم می دارند - ایشان خود را چنان ساخته اند كه رنج خستگی و سختی نمی شناسند و استواری و تاب و توان لازم برای اجرای برنامه ها و روشهای امام را دارند. از این گروهها كه در شمار بسیارند نیز در احادیث سخن رفته است :

امام باقر علیه السلام :

(( ... فاذا اجتمع الیه العقد و هو عشرة الاف رجل خرج ... (66) ))

-... آنگاه كه ده هزار نفر نزد او گرد آیند (از محل اولیه قیام ، به سوی دیگر سرزمینها) حركت خواهد كرد .

امام صادق علیه السلام :

(( ساءل رجل من اهل الكوفة ابا عبدالله علیه السلام : كم یخرج مع القائم فانهم یقولون انه یخرج معه مثل عده اهل بدر ثلاثماءة و ثلاثة عشر رجلا. قال : ما یخرج الا فی اولی قوة ، و ما یكون اولو القوه اقل من عشرة آلاف . ))

- مردی از كوفیان ، از امام صادق سؤ ال كرد: چند نفر با ( امام ) قائم قیام می كنند، چونكه می گویند: با او به تعداد (اصحاب پیامبر اكرم در ) جنگ بدر قیام می كنند، یعنی 313 تن . امام فرمود: قیام نمی كند مگر با گروهی نیرومند، و گروه نیرومند كمتر از ده هزار نفر نیستند .

امام جواد علیه السلام :

(( ... فاذا كمل له العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج باذن الله - عزوجل - فلا یزال یقتل اءعداد الله حتی یرضی الله - عزوجل - (68) ))

- آنگاه كه عدد (منظور) كامل شد یعنی ده هزار نفر، باذن خدای بزرگ قیام می كند، و بی درنگ به كشتار دشمنان خدا (و دین خدا) دست می یازد، تا خدای بزرگ خشنود گردد .

قیام امام مهدی علیه السلام ، با 313 تن افراد مخصوص و مشخص آغاز می گردد، لیكن تهاجم برای گسترش قیام و انقلاب به دیگر نواحی جهان و آزادی ملتهای دربند، پس از گرد آمدن ده هزار نفر آغاز خواهد شد و تردید نیست كه بتدریج بر این گروه نیز افزوده خواهد گشت ، و آزادگان وارسته دیگری صحنه به صحنه به این ارتش خدایی خواهند پیوست . و به گفته علامه مجلسی : (( یاران آن امام محدود در 313 تن نیستند، بلكه این گروه در آغاز قیام نزد او حضور می یابند )) . (69)

امام صادق علیه السلام :

(( ... و یقیم بمكة حتی یتم اءصحابه عشرة الاف انفس ثم یسیر منها الی المدینه ... (70) ))

... در مكه (پس از ظهور) اقامت می گزیند تا یارانش به ده هزار نفر برسند، آنگاه از مكه به سوی مدینه حركت می كنند ...

بنابرین ، راه و روش امام در تدارك این سپاه الهی از نظر كمی و كیفی بدینسان است كه جنگاوران و پیكارگران در آن جهاد بزرگ انسانهای تربیت شده و تكامل یافته ای هستند كه در عدد و شماره نیز اندك نیستند و هر چه دامنه جهاد و درگیر گسترده تر شود.، گروهای دیگری به این جریان می پیوندند و چنانكه یاد كردیم تكلیف بر دوش گروهی محدود نیست ، بلكه این رقمها برای پیكارهای نخستین است و پس از آن چون مبارزه و جهاد گسترش می یابد دامنه جنگ و شمار جنگاوران نیز افزایش می یابد، زیرا كه از نظر نیروهای انسانی و ابزار جنگ باید در سطحی باشند كه در برابر تكنیكهای پیشرفته جنگی و مبارزه گسترده و عمیق دشمنان پیروزمند بیرون آیند. از این رو در احادیث دستور آمادگی نظامی داده اند، برای شركت در آن دوره و نبردهای سنگین آن . افزون بر اینكه در تكلیف انتظار كاملا این معنا نهفته است كه منتظران باید برای مبارزه و شركت در آن جهاد بزرگ الهی آمادگی داشته باشند .

امام صادق علیه السلام :

(( لیعدن احد كم لخروج القائم علیه السلام و لو سهما فان الله تعالی اذا علم ذلك من نیته رجوت لان ینسی فی عمره حتی یدر كه (فیكون من اءعوانه و انصاره ) (71) ))

- باید هر یك از شما برای خروج قائم اسلحه تهیه كند اگر چه یك نیزه چون وقتی خداوند ببیند كسی به نیت یاری مهدی اسلحه تهیه كرده است ، امید است عمر او را دراز كند تا ظهور را درك نماید و از یاوران مهدی باشد (یا برای این آمادگی به ثواب درك ظهور برسد ).

در تشكیل هسته اصلی آن پیكار بزرگ و جهاد مقدس ، زنان نیز نقش دارند و طبق تعبیر برخی از احادیث حدود پنجاه زن از یاران اصلی امام و همراه هسته مركزی آن قیام و همراه 313 تن می باشند. این موضوع دو نكته را روشن می سازد :

1- زنان كه در طول تاریخ از حقوق خویش محروم بودند و شخصیت آنان تحقیر گشته بود، در دوران آن انقلاب بزرگ شخصیت واقعی خویش را باز خواهند یافت ، و به عنوان كاگزاران اصلی تحول عظیم در جامعه جهانی شركت خواهند داشت . این موضوع اهمیتی ویژه دارد كه ارزش واقعی و پایه قدرت و توانمندی نوع زن و ارزشیابی استعدادهای او را در صورتی كه خود را ساخته باشد مشخص می سازد .

2- زنان اگر در جهاد و رویارویی مستقیم شركت نكنند در دیگر پستها و مسؤ ولیتها و سازندگیها می توانند مشاركت داشته باشند همچنین در گسترش فرهنگ اسلامی و تبیین خطوط اصلی دین و آموزش معارف الهی و جایگزین ساختن معیارها و اصول انقلاب مهدی علیه السلام می توانند كار آمد باشند و نقشهای اصلی و اصولییی را بر عهده گیرند و از اصل جهاد و جنگ كه گذشت در مسائل پشت جبهه و دیگر مسائل اجتماعی و فرهنگی و تربیتی می توانند نقشی سازنده داشته باشند .

امام باقر علیه السلام :

(( و یجبی و الله ثلاثماة و بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امراة ... (72) ))

این موضوع والایی مقام زن و حد بالای رشد و تكامل زنان را روشن می سازد. اثر تربیتی این موضوع مهم در جامعه كنونی كه جامعه منتظر است می توانند به خود آیی زنان و بازشناسی توان رشد و بازیابی شخصیت آنان باشد برای شركت در آن دگرگونی و انقلاب بزرگ و جهانی . زنان از هم اكنون باید با معیارهای دقیق اسلامی و اخلاقی شخصیت خود را بسازند و در بعد علم و عمل تكامل یابند و بدانند كه هم تاكنون و در آینده مسئولیتهای بزرگی بر عهده دارند و در آینده نقشهای اصولی تری را به انجام خواهند رسانید پس ناگزیر از هم اكنون به شناخت دقیق و درست اسلام بپردازند و در تربیت خویش بكوشند تا پیش از ظهور در جامعه زنان منتظر قرار گیرند و در دوران ظهور شایستگی شركت در آن حركت بزرگ و كمك رساندن به داعی حق را داشته باشند .

قاطعیت ( سازش ناپذیری )

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

امام مهدی علیه السلام در راه و كار خود سازش ناپذیر است و در اجرای حدود و احكام الهی و مبارزه با ستمگران قاطعیتی خدایی دارد، چشم پوشی و مسامحه ای در راه و روش او نیست از ملامت ملامتگران نمی هراسد، از هیچ مقام و قدرتی نمی ترسد و بدون هیچگونه ملاحظه ای تبهكاران را كیفر می كند و صالحان زاهد و ساده زیست و بی آلایش را در مصادر امور می گمارد .

قاطعیت خصلت همه رهبران راستین الهی است و در امام مهدی علیه السلام این خصلت در حد اوج و كمال است . و معیار پاكسازی اجتماعات بشری همین است عینیت یافتن عدالتی فراگیر و ریشه سوزی هر ظلم و ستم باید بدون كمترین ترحم و ارفاق استثنایی صورت گیرد بطوری كه در هیچ جای جهان علت فساد و عامل بیدادی بر جای نماند تا بتواند بتدریج به مناطق دیگر نفوذ كند و به توطئه و كار شكنی در كار سامان بخشیدن به جامعه بشری بپردازد .

این تجربه همه دوران تاریخ است كه سازش و ارفاق و ملایمت در پاكسازی جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستی و تجاوز طلبی همواره موجب گردیده است تا پس از گذشت اندك زمانی نیروهای ضد حق و ضد عدل در سازماندهی مجددی تشكلی یابند و از پشت به نیروهای مردمی و انقلابی یورش آورند، و ضربه های كاری وارد سازند و آنان را بكلی از پای در آورند یا دست كم تضعیف كنند و در راه و كارشان ناموفق سازند این موضوع تجربه همیشگی تاریخ است و دیگر بار در دوران ظهور بزرگ این واقعیت نادیده گرفته نمی شود تا پاكسازی بزرگ و ریشه ای جامعه بشری تحقق خارجی یابد و از هر شكست و ناتوانی و سستی در امان ماند از این رو امام منجی در سراسر اندام جامعه بشری سلولی فاسد بر جای نمی گذارد و هر خس و خاشاكی را از مسیر انسان بر می دارد و هر فسادی را در نطفه خفه می كند و هر ستمی را از ریشه می خشكاند در همه جریانهای فاسد و ضد انسانی همه عاملان زمینه سازان و دستیاران آن جریانها را از دم تیغ می گذراند .



امام باقر علیه السلام :

(( یقوم القائم ... علی العرب شدید، لیس شانه الا السیف ... و لا یاءخذه فی الله لومة لائم . (73) ))

امام قائم قیام می كند... بر اعراب سختگیر است و راه و روش او شمشیر و به كارگیری سلاح است . و در راه اجرای برنامه های الهی از ملامت ملامتگری بیم نمی كند .

تبلیغات دشمنان داخلی و خارجی و بوق كرناها و تكفیرهای داخلی و ارتجاعی در او هیچ اثری نمی گذارد و او را به مصلحت سنجی مجبور نمی سازد این روش ارزشمند در عین دشواریهای فراوانی كه همراه دارد از جهتی كارها را آسان نیز می كند چون آنان كه اندیشه رخنه كردن در صفوف نهضت و انقلاب جدید را در سر می پرورانند و شیوه فتنه گری را در پیش ‍ می گیرند هنگامی كه با قاطعیتی خلل ناپذیر روبرو گشتند و راهی برای نیرنگ بازی و نفوذی گری در پیش خود ندیدند دست از هر خطا و انحراف بر می دارند و از هر گونه حركتهای مخفیانه و كارشكنیهای پنهانی و سرمایه گذاریهای مرموز دست می شویند .

امام مهدی علیه السلام با ایجاد بیم و دلهره و ترسهای عمیق و راستین بسیاری از گروههای مخالف و ستم پیشه را مجبور به ترك راه و روش خود می كند و به تسلی وا می دارد. از اینرو در احادیث آمده است كه از شمشیر برنده و اراده قاطع امام و یارانش همه اهریمنان می هراسند و ترسی گران بر روان دژخیمان خون آشام سایه می افكند و لرزه بر اندام خودكامگان و طاغوتان می اندازد و این خود عامل بزرگی در پیروزی كامل آن امام منجی است . با این رعب و ترس بسیاری از مقاومتها در هم می شكند و بسیاری از مردمان به راه باز می گردند و از تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا نهادن مسؤ ولیت و تكلیف و حرمت انسانها دست بر می دارند

امام صادق علیه السلام :

(( بینا الرجل علی راءس القائم یاءمر و ینهی اذ امر بضرب عنقه فلا یبقی بین الخافقین (شی ء) الا خافه . (74) ))

- در همان هنگامی كه شخص نزد قائم ایستاده و به امر و نهی مشغول است (75) ناگاه امام امر می كند كه او را بكشند این است كه در خاور و باختر زمین چیزی نمی ماند مگر اینكه از ( قاطعیت و اجرای عدالت ) او می هراسد .

انسانهای استثمار گر، ستم پیشه خون آشام و بد اندیشان دیو سیرت ، در برابر خود قدرت و نظامی را می بینند كه ذره ای از حق و حقوق مردمان را نادیده نمی گیرد و كاهی را از كوهی جدا می سازد و زشت كرداران و گناهكاران را بدون ذره ای چشم پوشی كیفر می دهد و حد و حدود الهی را بدون كمترین ارفاق به اجرا در می آورد و قانون عدل و حق را درباره بزرگ و كوچك و فقیر و غنی و عالم و جاهل و خویش و بیگانه عملی می سازد و اینچنین شیوه و روشی نرمش ناپذیر و استوار اطاعت و فرمانبری همگان را موجب می گردد .

امام باقر علیه السلام :

(( كانی باءصحاب القائم و قد احاطوا بما بین الخافقین لیس من شی ء الا هو مطیع لهم . (76) ))

- گوئیا یاران قائم را می بینیم كه بر خاور و باختر گیتی مسلط شده اند و هیچ چیز نیست مگر آنكه از آنان فرمان می برد .

و این چنین شیوه و روشی می تواند نجات بخش بشریت باشد و شبكه های پیچیده بیدادگران و دنیاداران را از دست و پای بشریت مظلوم بر دارد و راحت و آسایش واقعی همگان را فراهم سازد در جبهه خارجی موفق می شود حركتهای ضد مردمی را در هم بشكند و یك تن از ضد مردمان را باقی نگذارد و در جبهه داخلی توفیق می یابد تا به پاكسازی بزرگ دست یابد و همه منافقان نامرئی و نفوذیان و ریاكاران و تزویر گران ظاهر الصلاح را ریشه كن كند و توده های نجیب انسانی را از شر هر نیرنگ و مكر و ترفند و فریبی آسوده سازد و امنیت واقعی را بر سراسر اجتماعات انسانی حاكم گرداند .

بنابراین روش امام در برخورد با تبهكاران داخلی و انحرافها و فسادهای اجتماعی دست كمی از درگیری با جبهه خارجی و دشمنان سلاح به دست و آشكار جهانی ندارد .

كشتار و جنگ در راه و روش امام موعود علیه السلام تنها برای از میان برداشتن حاكمان و زمامداران مسلط بر كشورهای جهان نیست بلكه قاطعیت در برابر حكومتهای خودكامه مقدمه ای است برای اصلاح جامعه ها و ایجاد دگرگونی اساسی در ماهیت روابط اجتماعی و سرانجام اجرای دقیق عدالت اجتماعی در همه شئون زندگی به این جهت امام نه تنها در جنگها و لشكركشیها با دشمنان خارجی دست به كشتار می زند و موانع راه را با قاطعیت از سر راه برمی دارد، بلكه در برابر هر گونه فساد و انحراف در داخل جامعه اسلامی نیز قاطع می ایستد و علل و عوامل آن را نابود می كند .

در این تردیدی نیست كه روشهای سازشكارانه و مصلحت اندیشانه در برابر فساد داخلی جامعه ، بتدریج جامعه را تباه می سازد، یعنی از درون دچار مشكل می كند. كه از هر گونه سامانیابی مانع می گردد، و كم كم مفاسد داخلی نظام را از اعتبار می اندازد، و جامعه را به سقوط می كشاند، و اجرای حق و عدل را ناممكن می كند. از اینرو، ساختن جامعه های بشری قاطعیتی نرمش ناپذیر می خواهد و دوری دقیق از هر گونه ملاحظه گرایی و سازشكاری .

امام علی علیه السلام :

(( لایقیم امرالله - سبحانه - الا من لایصانع و لایضارع ، و لاتتبع المطامع . (77) ))

- دین خدا را نمی توانند ترویج كنند مگر كسانی كه سازشكار نباشند، (و با دنیا و دوستان و رفاه طلبان ) همسو نشوند، و دل در گرو طمعها و خواهانیها نداشته باشند .

راه و روش امام مهدی علیه السلام ، شكوفایی راستین این اصول و معیارها است ، نه سازشی در آن راه دارد و نه طمعی به مال دنیا داری ، هیچ انگیزه ای در كار نیست جز رضای خدا و اجرای عدالت مطلق .

امام علی علیه السلام :

(( ... و لیطهرن الارض من كل غاش .... (78) ))

- ... زمین را از هر انسان نیرنگ باز (و فریبكار) پاك می سازد ....

كسانی كه در مبانی عقیدتی و ایمانی چون دیگرانند و به ظاهر معتقد و مسلمان حساب می شوند، لیكن در عمل و در روابط اجتماعی دچار انحرافند و در مسائل مالی و اقتصادی فریبكارند و غش به كار می برند، مورد تصفیه و پاكسازی قاطع و انعطاف ناپذیر امام قرار می گیرند، و با نابودی این طبقه زالو صفت كه در شمار اندك نیستند، مردمان به امنیت اقتصادی خواهند رسید در كنار دیگر امنیتهای اجتماعی .

امام كاظم علیه السلام :

(( ... الثانی عشر منا سهل الله له كل عسیر ...و پیر به كل جبار عنید، و یهلك علی یده كل شیطان مرید .... (79) ))

- ... خداوند برای دوازدهمین (امام ) از خاندان ما هر دشواری را كه آسان می گرداند، و به دست او هر جبار سرسختی نابود می شود و هر شیطان سركشی هلاك می گردد .

از شیوه های امام موعود علیه السلام ، برای محو طاغوتان و جباران ، عدم پذیرش توبه است . و این ، موضوعی است بسیار مهم ، كه از نفوذ عناصر ناباب و نالایق و دوگانه و ناخالص یا متظاهر، در صفوف انقلابیون جلوگیری می كند .

روشن است كه با پیدایش تحول و انقلاب در جامعه ، مردم به دو گروه تقسیم می شوند :

1- گروهی كه پیش از انقلاب و نظام جدید خود را برای تحول و دگرگونی آماده كرده بودند و اندیشه و افكار خویش را از پیرایه ها و معیارهای نادرست پیشین رها ساخته بودند. این دسته با پدید آمدن انقلاب و تحول در نظام اجتماعی ، بدون دشواری ، معیارهای جدید را می پذیرند و با جامعه نوبنیاد و ضوابط آن تطبیق می دهند و با تفكر و حركت نوین همآوا و هماهنگ می گردند .

2- كسانی كه روشها و معیارهای واپس گرای جامعه پیشین در تار و پود وجودشان نفوذ كرده و به اندیشه و عمل آنان فرم و شكل بخشیده است و منافعشان نیز در همان است . این گروه با همان اندیشه ها خو گرفته اند و آن اندیشه ها و معیارها جزء شخصیتشان شده است . اینان در هر جامعه و محیطی قرار گیرند جز به همان اصول پیش ساخته خویش به چیزی نمی اندیشند، و منافع خود را نیز در سایه همان روشها و اندیشه ها تاءمین شده می یابند. این گروه با پدید آمدن تحول و انقلاب و واژگونی نظامهای فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و ارزشی پیشین ، دچار مشكل اساسی می گردند؛ زیرا از یك سو با حركت انقلابی و دگرگون ساز جدید روبرو هستند كه اصول و معیارهای تازه ای عرضه می كند، كه در بسیاری از موارد كاملا با اصول پیشین متضاد و ناسازگار است . از سوی دیگر گرفتار افكار و اندیشه های پیشین و خصلتهای منافع طلبانه خود هستند، كه در ژرفای روح آنان رسوخ كرده است ، بویژه كه منافع خود را نیز در سایه آن معیارها پایدار می دانند .

گروه دوم در رویارویی با انقلاب دو دسته می شوند: دسته ای كوتاه فكر و سطحی نگر، كه در برابر اندیشه های نوین مقاومت می كنند. این دسته زود از میان می روند، و برای نیروهای انقلابی رویارویی با این گروه چندان دشوار نیست .

دسته دوم كسانیند كه اصولی و بنیادی فكر می كنند و پویایی و بالندگی حركت جدید و انقلابی را درك می كنند و ستیز با آن را ناممكن می شناسند. اینان بظاهر به حركت نوین تن می دهند و آن را می پذیرند، لیكن در درون و باطن به هر گونه كارشكنی دست می یازند. این دسته در ظاهر انقلابی و طرفدار مبانی جدیدند و در باطن ضد انقلاب و معتقد به اصول گذشته اند. گرایش این نوع از مردم و گروهها به انقلاب ، و ناشناخته ماندن آنان یا طرد نشدن آنان ، همواره ، مشكل اصلی هر انقلاب است و عامل اصلی انحراف در مبانی انقلابها. این طبقه با نفوذ در صفوف انقلابیون ، حركت نو را دچار انحراف و چرخش به عقب و واپس گرایی می سازند، و اندك اندك افكار و اندیشه های واپس گرای خود را در قالب تعبیرها و واژه های نو در جامعه جا می زنند، و مبانی انقلاب را بتدریج از محتوای اصلی تهی می سازند، و كم كم انقلاب را به ضد انقلاب تبدیل می كنند. و این امری است كه همواره تجربه شده است ، لیكن مایه عبرت نگشته است .

یكی از راههای اصلی نفوذ این خائنان خادم نما و ضد انقلابیون انقلابی نما و سرمایه داران و طاغوتان بظاهر مردمی شده ، توبه است . البته توبه می تواند راست و درست باشد و شخص تائب براستی گذشته ها را پس ‍ پشت افكنده و به راه باز گشته باشد، و هم می تواند ظاهری و فریبكارانه صورت گیرد. تشخیص درست حقیقت توبه كاری دشوار است و اگر این دشوار حل نگردد و حل مشكل نفوذ عناصر ناباب و ضد عدل و ضد ارزش ‍ در صفوف انقلاب دشوار است . (80)

این مشكل درباره داوری و قضاوت نیز هست كه افراد مجرم - بویژه متمكنان و طاغوتان مالی و سیاسی و نظامی - با زیركی و هوشیاری و با استفاده از افراد متخصص كه از راههای فرار قانونی اطلاع دارند، می توانند بی گناه را مجرم و مجرمان را بی گناه جلوه دهند و حق را ناحق كنند . (81)

در جامعه مهدوی علیه السلام كه سره از ناسره و منافق از مؤ من و طاغوت و طاغوتچه از دیگران جدا می شوند و همه مجرمان كیفر می یابند، و همه حق ها به حقداران می رسد، این دو مشكل چگونه حل می شود كه راه فراری باقی نماند؟

در احادیث كه در آنها اندكی از راهها و روشهای امام مهدی علیه السلام قضاوت می كنند، یعنی با علم باطن بینی و احاطه به منویات و اندیشه های باطنی اشخاص و افراد، مجرمان را مجرم اعلام می كنند و بیگناهان را بی گناه ، و در آن دوران دیگر نیازی به شاهد و بینه و ارائه مدارك و دلائل نیست . با استفاده از این شیوه الهی است كه كار قضاوت به سرعت انجام می گیرد، و هر مجرم و تبهكار در دم به كیفر می رسد، و حقی از مظلومی ضایع نمی گردد .

امام صادق علیه السلام :

(( لن تذهب الدنیا حتی یخرج رجل منا اهل البیت یحكم بحكم داود و آل داود لایساءل الناس بینه . (82) ))

- دنیا پایان نمی پذیرد تا مردی از خاندان ما قیام كنند، مانند حضرت داود علیه السلام و آل داود قضاوت كند، و از كسی (برای داوری ) دلیلی نخواهد .

شیخ مفید می گوید : (( چون قائم آل محمد صلی الله علیه و آله قیام كند، مانند حضرت داود علیه السلام یعنی بر حسب باطن ، قضاوت كند، و بی هیچ نیازی به شاهد حكم دهد. خداوند حكم را به او الهام كند. و او بر طبق الهام الهی حكم كند، مهدی ، نقشه های پنهانی هر گروه را بداند و به آنان آن نقشه ها را بگوید. مهدی ، دوست و دشمن خود را با نگاه بشناسد . )) (83)

مشكل نفوذ عناصر نفوذی نیز در پرتو همین اصل حل می شود، زیرا كه افكار و اندیشه های افراد بر امام و یاران او (84) آشكار است ، و ظاهرسازیها و نیرنگهای آنان تاءثیری ندارد. باین جهت است كه توبه اشخاص پذیرفته نمی شود . (85)

امام باقر علیه السلام :

(( یقوم القائم باءمر جدید ...و قضاء جدید، علی العرب شدید، لیس شاءنه الا بالسیف ، لایستتیب احدا، و لایاءخذه فی الله لومة لائم . (86) ))

- قائم علیه السلام قیام می كند با شیوه ای نو ...و روشی تازه در قضاوت . بر عربها سختگیر است ، شیوه او تنها شمشیر است و توبه كسی را نمی پذیرد و در (راه ) اجرای احكام الهی از ملامت ملامتگری نمی هراسد .

امام باقر علیه السلام :

(( زرارة ...قلت ایسیر، بسیرة محمد صلی الله علیه و آله ؟ هیهات یا زراره ما یسیر بسیرته . قلت : جعلت فداك لم ؟ قال ان رسول الله صلی الله علیه و آله سارفی امته باللین كان یتاءلف الناس ، و القائم بالقتل ...و لایستتیب احدا .... (87) ))

- زراره گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم : آیا قائم ، با مردمان ، مانند پیامبر صلی الله علیه و آله رفتار می كند؟ فرمود: هیهات ، هیهات ! مانند پیامبر صلی الله علیه و آله رفتار نمی كند .

گفت : فدایت گردم چرا؟ گفت : پیامبر با ملایمت با مردم رفتار می كرد، و می كوشید تا محبت مردم را، در راه دین ، جلب كند و تاءلیف قلوب نماید. امام قائم با شمشیر با مردم روبرو شود ...و توبه ای از كسی نپذیرد ... .

قاطعیت الهی امام مهدی علیه السلام ، در برابر همه عناصر فتنه انگیز و تجاوزطلبی است كه به حق و عدل پشت كرده اند و از تجاوز به حقوق و سلطه طلبی دست بردار نیستند. این عناصر - داخل باشند یا خارج ، به ظاهر مسلمان باشند یا كافر - كافر بدون استثنا با شمشیر فراگیر امام روبرو خواهند شد، و جامعه از وجود این ضد انسانها پاكسازی خواهد گردید .

امام باقر علیه السلام :

(( اذا قام القائم سار الی الكوفة ، فیخرج منها بضعة عشر اللآف انفس ‍ ...علیهم السلاح فیقولون له : ارجع من حیث جئتفلا حاجة لنا فی بنی فاطمة فیضع فیهم السیف حتی یاءتی علی آخرهم ، ثم یدخل الكوفه فیقتل بها كل منافق مرتاب ، ویهدم قصورها، و یقتل مقاتلیها حتی یرضی الله - عزوجل -. (88) ))

آنگاه كه قائم قیام كند به كوفه درآید، پس چندین هزار ( جنگجوی ) سلاح به دست سر برآورند و به امام مهدی گویند: بدانجا كه آمدی بازگرد كه ما را نیازی به فرزندان فاطمه نیست . امام آنها را تا آخرین نفرشان می كشد، سپس ‍ به كوفه داخل می شود و (در داخل شهر) هر منافق شك گرایی را می كشد، و كاخهای شهر را ویران می كند، و سلاح به دستان را از دم تیغ می گذراند، تا خدای بزرگ (از كشتن این دشمنان دین و عدل ) خشنود گردد .

چنانكه از این حدیث آشكار می شود جامعه از همه عناصر ناباب و ریاكار پاك می گردد، و مظاهر زیست اشرافیگری ویژه نظامهای طبقاتی و سرمایه داری چون قصرها و كاخها كه مسكن طبقات بالای جامعه است ، به دست با كفایت امام مهدی علیه السلام ویران می گردد .

از جمله اموری كه امام مهدی علیه السلام را در اجرای دقیق قانون حق و عدل و عملی شن ریز و درشت قوانین حدود و قصاص ، یاری می رساند یاران با صلابت و استوار و آشتی ناپذیر امام اند. یاران امام - افزون بر كمالات معنوی و جهات باطنی كه دارا هستند - چون طبق تعبیر احادیث اكثر جوان هستند، (89) قاطع و خشن و دور از هر گونه ملاحظه كاری و مصلحت سنجی برنامه ها را عملی می سازند، و حق را به حقداران باز می گردانند، و تبهكاران را بی رحم كیفر می دهند. دیگر اینكه ذهن ایشان از مفاهیمی عوضی به نام اسلام و دین خدا انباشته نشده است كه در هر راه و كار دچار تردید شوند و نتوانند قاطع و سریع به پاكسازی و اجرای احكام خدا دست یازند. آنان تنها از امام مهدی احكام خدا و آیین اسلام را می آموزند و ذهنیت پیش ساخته ای ندارند. همچنین آنان از امام خویش ‍ بی چون و چرا و به طور كامل پیروی می كنند. و این نیز موجب اجرای بی درنگ و سازش ناپذیر مقررات و احكام است . این اطلاعات كامل ، برخاسته از امام شناسی آنان است و اینها همه موجب می گردد تا در اجرای احكام اسلام ناب و خالص از هیچ چیز بیم نداشته باشند، و هیچ عاملی هر چند بزرگ و سرسخت مانع كار آنان نگردد، و احكام مو به مو اجرا شود، گرچه دشواری های فراوان و تصفیه های بزرگ و خونریزیهای سیل آسایی را به همراه داشته باشد .

تصحیح انحرافهای فكری و توجیهی (رفع تحریف معنوی و موضعی احكام ) برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

از اقدامات مهم امام ، تصحیح انحرافهایی است كه در تفسیر احكام و توجیه مبانی دین به مرور ایام روی داده است ، و حذف برداشتهای غیراسلامی و نادرستی كه به نام اسلام به اذهان القا شده ، و در مبانی دین تحریف معنوی یا موضعی پدید آورده است .

یكی از مشكلاتی كه امام مهدی علیه السلام ، با آن روبرو می شود مشكل انحرافها و برداشتها و تفسیرهای نادرستی است كه در راه و روشهای دین خدا و اصول و فروع احكام الهی پدید آمده و قرنها در ذهن جامعه اسلامی نفوذ و رسوخ كرده است ، بدانسان كه در بسیاری از تعالیم و آموزشهای وحی ، اصل دین و احكام سره اسلام ناشناخته مانده و تفسیرها و برداشتهای غلط و نادرست و ضد دین به نام دین جا خورده و باور گشته است .

این موضوع ، مانعی عظیم بر سر راه امام مهدی علیه السلام است . مانع كفر و بی دینی و بی اعتقادی ، در برابر این مانع (یعنی تحریف ) امری ساده است . كفر به سلاحی مجهز نیست ، و انسانی بی اعتقاد حقی را به نام اسلام واژگون نیاموخته است ، و برای او اصل یا اصولی را نادرست تفسیر نكرده اند، و چیزی را به شكل انحرافی و نادرست به نام دین خدا در ذهن نداده